به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این نشست نسیم ادبی بازیگر نقش "الا رنتهایم" گفت: "در این نمایش ما "الا" را از زمانی می بینیم که همه چیز خود را از دست داده، او دیگر نه عشقی دارد و نه فرزندی. حتی سلامتی اش را از دست داده و در حقیقت به ته خط رسیده است."
وی ادامه داد: "در حال حاضر تنها امید شخصیت "الا" این است که به آخرین حلقه باقیمانده بچسبد و بازمانده ای از عشق خود را به دست آورد. او زنی پر از بغض های فروخورده است و هم اینک به زنی مریض احوال تبدیل شده است. عقده های فروخورده "الا" را به زنی رنجور تبدیل کرده است."
علی گوهری بازیگر نقش "ویلیام فولدال" که یک درام نویس است و نقشی پررنگ در پیشبرد داستان دارد، درباره وجوه مختلف این شخصیت گفت: "ویلیام فولدال تمام وسایل و موضوعاتی را که از طریق تجربه به دست آورده و آنها را باعث موفقیت می داند، در یک درام جمع کرده است. او تصور می کند با اجرای تراژدی زندگی درهای موفقیت را به روی خود باز خواهد کرد. فولدال در تنهایی و خلوتش با گابریل مشغول بررسی این زندگی، تجزیه و تحلیل شکست خود است. او نتیجه می گیرد که اگر تمام این موضوعات و مسائل را کنار هم قرار دهد ولی بخت با او همراه نشود، باز هم شکست خواهد خورد. او معتقد است اگر اراده خدا همراه آدمی نشود، بی تردید شکست می خورد."
ژیلا سهرابی، بازیگر نقش "گونهیلد بورکمن"، درباره این شخصت گفت: "باید ایبسن را فراموش کرد. نگاهی که محمد ابراهیمیان به این نمایشنامه کرده با متن "جان گابریل بورکمن" هنریک ایبسن متفاوت است. در حقیقت این دو خواهر پایه و اساس روابطی هستند که در نهایت به یک وحدت در ارتباط با عشق می رسند. این زن در حقیقت با یک توهم مبارزه می کند و به اصالت ارهارت بورکمن اعتقاد دارد. روال داستانی در بازخوانی تغییر کرده و به عشق واقعی می رسد. در این متن زن ها به یک زن شرقی تبدیل می شوند و می توانند ارتباطی با نمایشنامه ایبسن نداشته باشند."
سهرابی در ادامه درباره تلاش برای ایجاد یک روح شرقی در نمایش مدرن که فضایی کاملا غربی دارد، افزود: "باید از این زاویه به نمایش نگاه کرد که اسم "جان گابریل بورکمن" روی اثر قرار دارد. شاید منظور بازخوان ایجاد این فضای شرقی بوده، ولی در عمل اتفاق دیگری افتاده است. اما ابراهیمیان با این دید به نمایش نگریسته و تلاش کرده روابط و مسائل خاص جامعه فعلی را در نمایش مطرح کند."
گوهری در ادامه درباره جای نگرفتن این روح شرقی در نمایش و ارتباط برقرار نکردن مخاطب با این فضا ادامه داد: "یکسری مسائل است که حد و مرزی نمی شناسد مانند عشق، عاطفه و ... یک موضوعی توسط ایبسن یکی از ابرمردان عرصه درام نوشته و در این اثر یک اندیشه جهانی مطرح شده است. ما در این نمایش شاهد تغییر نگرش درباره مسائل هستیم. در این نمایشنامه تمرکز زیادی روی عشق با نگاه شرقی است. اندیشه ایبسن محدود به نروژ نمی شود و در همین راستا ما هم برخی مسائل مطرح شده در نمایش را مورد توجه قرار داده و روی آن متمرکز شده ایم."
سهرابی هم در این رابطه گفت: "گونهیلد در این نمایش خلق و خویی شرقی دارد. او مانند یک مادر شرقی رفتار می کند و عشق، علاقه و عاطفه زیادی به فرزندش دارد." وی درباره تضاد موجود درباره مفاهیمی چون عشق، عدالت ، تساوی و ... که از مفاهیم اصلی نمایش هستند و تضاد موجود میان فضای نمایش و رفتارهای شرقی برخی شخصیت های "بدرود امپراتور" افزود: "نمایشنامه "جان گابریل بورکمن" رنگ و بوی ایبسن دارد. ما نمی خواستیم برای رساندن این مفهوم از لباس و دکور استفاده کنیم و حقیقت وجودی انسان ها را هدف قرار داده ایم. نمایش "بدرود امپراتور" نسبت به "جان گابریل بورکمن" بسیار فشرده تر و خلاصه تر است، ولی در این بین مفهوم عشق برجسته تر شده و مفاهیم پیش برنده داستان مثل اسارت، تنهایی و ... همچنان در داستان وجود دارد."
سهرابی درباره گنجانده شدن روح شرقی و ظرفیت و پتانسیل نمایشنامه "جان گابریل بورکمن" برای پذیرش این دیدگاه و ایدئولوژی خاطرنشان ساخت: "در پرداخت به سمت شرقی شدن جان گابریل از دیدگاه و ذهن این دو خواهر نمایانده می شود. یکی از علت های این تغییر و تحول گذر جان گابریل از فیلتر ذهن دو خواهر است."
گوهری هم در این باره افزود: "اگر این شرقی بودن از همه جهت مورد تاکید قرار می گرفت باید نمایش به طور کامل ایرانی می شد، اما در واقع ما به عنوان یک هنرمند ایرانی و از دریچه ذهن خود به اتفاقی که در جایی دیگر افتاده نگاه می کنیم و تماشاگر را به تماشای این تجربه فرامی خوانیم. البته شاید این مسئله را در دکور و لباس ها مد نظر قرار نداده باشیم اما از منظر شرقی به لحاظ محتوا به اثر نگاه کرده ایم. نمایشنامه "جان گابریل بورکمن" ایبسن فاقد این نگاه عرفانی و شرقی است. ساختاری مدرن دارد که اتفاقا در روند داستانی روابط انسان ها در این جامعه مورد بررسی قرار می گیرد."
بازیگر نمایش "بدرود امپراتور" درباره پتانسیل و ظرفیت این نمایشنامه برای گنجاندن این روح عارفه و شرقی در اثر گفت: "به طور قطع نمایشنامه دارای این ظرفیت بوده است. حتی اگر عشق را از منظر دیگری نگاه کنیم باز این گنجایش در اندیشه ایبسن دیده می شود. به عقیده من قالب اندیشه ایبسن در این اثر بسیار گسترده است. آقایان پویان و ابراهیمیان بررسی کرده اند که نمایشی اجرا کنند که برای مخاطب ایرانی هم اندیشه و پیام داشته باشد."
سهرابی هم در این باره افزود: "باید در اجرای یک نمایش از زیاده گویی ها کاست و به یک شکل اجرایی جدیدتر پرداخت تا تماشاگر هم راحت تر با آن ارتباط برقرار کند." ادبی هم در این باره گفت: "در ایفای این نقش من تلاش کردم همه شخصیت پردازی ایبسن و هم نگاه بازخوان نمایشنامه را داشته باشم. تلاش کردم به شیوه ای این نقش را ایفا کنم تا به نوعی مخاطب را راضی نگه دارم. از دیدگاه من ساختار اثر تغییری نکرده، نمایش همان جان گابریل است. اما تلاش کردیم نمایش را ملموس تر و شرقی تر عرضه کنیم."
گوهری در ادامه صحبت های ادبی گفت: "در واقع ابراهیمیان هم تلاش کرده تا با حفظ امانت نگاه خود را در نمایش برجسته کند." سهرابی هم به تنوع دیدگاههای متفاوتی که از سوی تماشاگران نسبت به این نمایش صورت گرفته اشاره کرد و افزود: "برخی ها از سردی روابط و فضای حاکم بر نمایش لذت می برند و برخی هم نسبت به آن اعتراض دارند و منتقد این فضا هستند."
در ادامه سهرابی درباره روند شکل گیری نقش "گونهیلدا" در نمایش "بدرود امپراتور" گفت: "ابتدا قرار بود نقش "الا" را بازی کنم. اما بعد از چند جلسه تمرین از آقای پویان خواستم اجازه دهد نقش گونهیلد را عهده دار شوم. البته در ابتدا آقای پویان مخالفت کرد تا اینکه قرار شد این نقش را هم اتود بزنم و در نهایت ایفای این نقش به من واگذار شد."
گوهری هم درباره ایفای شخصیت "ویلیام فولدال" گفت: "این شخصیت درد مشترکی با هنرمندان دارد و ایده آلیستی این شخصیت با روحیه هنرمندان قرابت نزدیکی دارد. در این اولین برخورد تا آخرین اجرای این نمایش در برخورد با متن تلاش کردم این درد را به نوعی باورپذیر ارائه دهد و از این جهت این نقش را خیلی دوست داشتم."
نسیم ادبی هم درباره حضورش در نمایش "بدرود امپراتور" گفت: "زمانی که این نقش به من پیشنهاد شد در حال بازی در نمایش "قصه تلخ طلا" بودم. آنچه در این میان برای من حائز اهمیت شد تفاوت بین نقش بود و تنها به این دلیل این نقش را انتخاب کردم که نسبت به کار "قصه تلخ طلا" دارای تفاوت های بارزی بود."
در پایان این نشست علی گوهری در ارزیابی تجربه نمایش "بدرود امپراتور" در عرصه تئاتر و حضور در این نمایش تصریح کرد: "این نقش تجربه ای متفاوت و استثنایی برای من بود. از یک جهت زندگی تازه ای را در این نمایش تجربه کردم و از جهت دیگر از همکاری با گروه لذت بردم."
نسیم ادبی هم افزود: "به طور قطع حضور در هر نمایشی تجربه ای متفاوت است. این نمایش هم برای من تجربه جدیدی بود و فضای جدیدی را تجربه کردم و از آن لذت بردم."
ژیلا سهرابی هم در پایان خاطرنشان ساخت: "من سعی می کنم کمتر کار کنم. در اصل بازیگری حسی هستم و از همین رو پس از ایفای هر نقشی مدت زیادی را برای استراحت نیاز دارم. حضور در نمایش "بدرود امپراتور" پس از دو سال تجربه ای جدید بود که از نتیجه آن هم راضی و خرسند هستم."
نظر شما